1- نیاز به توجه: محبت، احترام، دوست داشته شدن
2- نیاز به اطمینان با اعتماد و تکیه زدن بر یک مرد مطمئن
3- نیاز دارند احساس کنند خاص و بی همتا هستند
4- نیاز دارند احساس کنند الهه و منبع الهام هستند
5- زنها نیاز به کنجکاوی و کنکاش دارند، چه در مورد مرد و چه دنیای مرد
6- نیاز به جوانی، شادابی، آزادی، و رهایی و یاغی گری
7- اگر مرد سرگرم کننده باشد- نیاز زن به سرگرمی، خندیدن، شادی- را بر طرف می کند
8- زنها نیاز دارند به احساساتشان ارزش قلئل شوند
9- نیازمند برخورد خوب و رفتار عالی اند.
نرم افزار چند رسانه ای« درخت وهم » توسط سازمان اینترنتی« شبکه هنری فرشید » تولید و آماده انتشاراست.این نرم افزاردر برگیرنده ی کتاب « درخت وهم » به گونه ی قابل ورق زدن - همچون کتاب کاغذی- همراه با پخش موسیقی متن است و ویژگی اجرای خودکار بروی پلتفرم ویندوز را داراست و به شکل کاملا اینتراکتیو و ساده طراحی شده است.
دست
اندرکاران:
مدیر پروژه: مهندس
فرشید خیرآبادی
برنامه نویس: مهندس
شادی زهره وندی
طراحی رابط کاربر:
مهندس شادی زهره وندی
گرافیک نرم افزار:
شبکه هنری فرشید
تست نرم افزار: شبکه
هنری فرشید
سال تولید:1392
ادامه مطلب ...
کمبود دیگر، نبود «زاویه دید» متفاوت است. کاربران شبکههای اجتماعی علاقه به تکرار و کپی پیست دارند. آنها حتی در مورد یک رخداد تازه از زاویه دید دیگری اظهار نظر نمیکنند. شاید این امر به خاطر نبود تمرین در آنها بوده باشد. مقصودم چیست؟
زمانی را به خاطر میآورم که خبری از اینترنت نبود، در آن زمان وقتی فوتبال یا فیلمی میدیدم یا حادثهای رخ میداد، در ذهنمان نکات و چیزهای جالبی در مورد آن به نظرمان میرسید. اما به خاطر نبودی محیطی گروهی برای تبادل این برداشتهای شخصی، اینها همیشه در ذهنمان انبار میشدند، اما به ندرت اتفاق میافتاد که دستجمعی مثلا در مورد فیلمی که از تلویزیون پخش شده بود، صحبت میکردیم و آن وقت بود که پی میبردیم که خیلی از چیزهای با مزه به زعم ما، اتفاقا مورد توجه همکلاسیهامان هم قرار گرفته بود.
****
اما شهامت و میل به عمومی کردن این برداشتهای شخصی در محیط شبکههای اجتماعی نیاز به تمرین دارد. میدانید مشکل شبکههای اجتماعی چیست؟
ارزش در شبکههای اجتماعی میزان لایک و cool به نظر رسیدن است. به همین خاطر خیلیها میهراسند که برداشتهای شخصیشان به یکباره آنها را فردی متفاوت و عجیب بنمایاند. درست به همین خاطر است که آنها ترجیح میدهند از راههای امتحان پس داده برای کسب محبوبیت استفاده کنند و این راه چیزی نیست جز کپی پیست چیزهایی که قبلا مورد توجه قرار گرفتهاند.ما انتظار داریم که در شبکههای اجتماعی، تک تک کاربران، به تناوب خودی نشان بدهند و سعی کنند که تأثیرگذار باشند. اما چیزی که برجسته است، عدم تمایل به بروز دادن ذهنیت مستقل و یا اصلا اندیشیدن در شبکههای اجتماعی است.
به زبان ساده، ما خیلی کم شاهد شروع جملاتی با واژههای نخستین: به اعتقاد من …، به باور من …، من فکر میکنم …، تصور من این است که … هستیم!
اگر این امر فقط در مورد موضوعاتی رخ میداد که چنان که افتد و دانی، خیلیها به خاطر مصلحتاندیشی، عامدانه در مورد آنها اظهار نمیکنند، موضوع قابل توجیه بود، اما جالب است که این کمبود و نقیصه، حتی در مورد موضوعات ساده هم مشاهده میشود.
هایمن مینسکی، اقتصاددان آمریکایی که در سال ۱۹۹۶ از دنیا رفت، در دوران رکود اقتصادی بزرگ دهه ۱۹۳۰ بزرگ شده بود. این رویداد دیدگاههای مینسکی را شکل داد و باعث شد او همه تلاش خود را صرف شرح چگونگی بروز این بحران کند و دنبال راهی برای جلوگیری از روی دادن دوباره آن باشد.
مینسکی همه عمر خود را در حاشیه اقتصاد گذراند، اما با فرا رسیدن بحران مالی سالهای ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸، دیدگاههای او به یکباره مورد توجه فراوان قرار گرفت. بسیاری بر این باور بودند که این دیدگاهها آنچه را که روی داده بود به بهترین نحو توضیح میداد. بهناگاه تقاضا برای کتابهای او که مدتها بود دیگر تجدید چاپ نمیشدند، بالا رفت و نسخههای این کتابها به قیمت صدها دلار دست به دست میشد.
این رقم برای کتابهای قطوری که عنوانهایی نظیر "ایجاد ثبات در اقتصادی بیثبات" داشتند، قابل توجه بود. مقامات ارشد بانکهای مرکزی، از جمله جانت یلن، رئیس فعلی بانک مرکزی آمریکا، و مروین کینگ، رئیس سابق بانک مرکزی انگلستان، به نقل دیدگاههای او پرداختند. پل کروگمن، برنده سابق جایزه نوبل اقتصاد، یک سخنرانی معروفش درباره بحران اقتصادی را "شبی که دوباره حرفهای مینسکی را خواندند" نامید.
پنج دیدگاه اصلی هایمن مینسکی
ثبات عامل بیثباتی است
ایده اصلی مینسکی آنقدر ساده است که میتوان آن را مثل شعاری روی یک تیشرت چاپ کرد: "ثبات عامل بیثباتی است." اکثر کارشناسان اقتصاد کلان با مدلی که آن را "مدل تعادل" میخوانند، کار میکنند. جان کلام این مدل این است که اقتصاد بازار مدرن در اساس خود باثبات است.
معنایش این نیست که هیچ چیز هرگز تغییر نمیکند، اما طبق این مدل، تغییرات مستمر و یکنواخت هستند. برای ایجاد بحران اقتصادی یا رشد شدید ناگهانی وجود نوعی شوک خارجی لازم است؛ چه افزایش شدید قیمت نفت، چه وقوع جنگ، و چه اختراع اینترنت. مینسکی با این نظر مخالف بود. او معتقد بود که سیستم میتواند به خودی خود و با دینامیک داخلیاش شوک ایجاد کند. به اعتقاد او، در دورههای ثبات اقتصاد، بانکها، شرکتها و دیگر کارگزاران اقتصادی آسانگیر میشوند. آنها فرض میکنند که روزهای خوش همواره ادامه خواهد داشت و در پی کسب سود بالاتر، بیشتر خطر میکنند. به این ترتیب بذر بحران بعدی در همان روزهای خوش کاشته میشود ادامه مطلب ...