قسمت دوم
یکی از ویژگیهای افراد با هوش هیجانی بالا، کنترل، به تاخیر انداختن یا از بین بردن تکانهها یا همان فشارهایی است که مانع رسیدن به اهداف میشوند. آنهایی که هوش هیجانی بالا دارند، به ندرت نگرش و اهداف بلندمدشت خود را رها میسازند. کنترل حالت روانی برای هر فردی غیرممکن است؛ اما میتواند زمانی را که فرد در آن وضعیت روانی خوب یا بد قرار دارد، تحت کنترل داشته باشد. تعادل میان این دو حالت روانی، نحوه و سرشت زندگی را پایهگذاری میکند.
هوش هیجانی
بدون شک کمتر کسی پیدا میشود که بگوید نمیخواهم از احساسات و عواطف خود و دیگران مطلع شوم. چه کسی میتواند از این همه کاربردی که هوش هیجانی دارد چشمپوشی کند. اگر به کاربرد هوش هیجانی و آثار مهم آن در زندگی و کار پی ببرید، آنگاه نگاهتان به مقوله هوش تغییر خواهد کرد و مطمئنم به سرعت در پی کسب اطلاعات بیشتر در این زمینه خواهید بود.
ما برای موفقیت و قبولی در دانشگاه نیازمند بهره هوشی (IQ) هستیم؛ ولی برای موفقیت در زندگی فردی و کاری، به هوش هیجانی (EQ) نیاز داریم. این مطلب را دو روانشناس به نامهای دکتر پیتر سالووی و دکتر جان مهیر در خصوص هوش هیجانی مطرح کردند. آنها میگویند هوش هیجانی به قابلیتهایی مانند درک عواطف شخصی، همدلی با احساسات دیگران و اداره کردن عواطف خود و دیگران بستگی دارد.
افراد باهوش
حال که با کاربرد و
تاثیرات هوش هیجانی تا حدودی آشنا شدید، بهتر است کمی هم به مقوله هوش (منظورم
همان آیکیو (IQ) است) بپردازیم و ببینیم که
هوش یا همان آیکیو چیست؟ ممکن است بعضیها دارای آیکیو ضعیف باشند، اما وقتی به
زندگی و کارشان نگاه میکنیم واقعا افراد موفقی هستند. اکنون به یک تعریف از هوش
یا همان آیکیو توجه کنید: هوش، مجموعهای از تواناییهایی است که به ما امکان میدهد
تا نسبت به اطراف آگاهی پیدا کنیم و یاد بگیریم که مسائل را حل کنیم. به عبارت
روشنتر، هوش یک ظرفیت شناختی است که امکان کسب دانش، یادگیری و چگونگی حل مساله و
مشکلات را فراهم میسازد. هوش، توانایی است و افراد باهوش آنهایی هستند که به
طریقی مهارتهای مناسب خود را در محیطهای فعلی به دست میآورند. هوش به عنوان
تفاوتهای فردی تعریف میشود و به این موضوع میپردازد که چگونه بعضی افراد در
مقایسه با دیگران، در تحصیل یا برخی زمینهها موفقتر هستند. با بررسی تعریف هوش
هیجانی و هوش معمولی متوجه خواهید شد که هوش هیجانی به مراتب مهمتر از هوش معمولی
است. البته من به خاطر سادگی و اینکه درگیر لغات نشوید، از هوش شناختی یا همان آیکیو
(IQ) با عنوان هوش معمولی یاد کردم. هر چقدر ساده
بگیرید، راحتتر ارتباط برقرار میکنید.
کارکنان بیانگیزه
پایین بودن هوش هیجانی باعث عدم کارآیی، ضعف در قضاوت، تصمیمگیری غلط، جذب کارکنان نامناسب، از دست دادن کارکنان لایق، بیانگیزگی کارکنان، فقدان کار گروهی و نداشتن خودمدیریتی میشود.
در عوض، کسی که از هوش هیجانی بالایی برخوردار باشد، باعث افزایش کارآیی، قضاوت صحیح، تصمیمگیری هوشمند، استخدام افراد شایسته و حفظ آنها، ایجاد انگیزه در دیگران، کارگروهی قوی و خودمدیریتی نیز میشود.
به نظر شما چرا بسیاری از
سازمانها در کشورهای توسعهیافته ترجیح میدهند کارکنانی داشته باشند که هوش هیجانی
آنان (EQ) نسبت به بهره هوشیشان (IQ)
بیشتر باشد؟ با بررسی تحقیقات صورت گرفته از سوی روانشناسان متوجه خواهیم شد که
عامل موفقیتهای فردی کارکنان 20درصد به بهره هوشی (IQ) و
80درصد دیگر به هوش هیجانی (EQ)
بستگی دارد.
افراد با هوش هیجانی بالا قادرند